جدول جو
جدول جو

معنی چل کل - جستجوی لغت در جدول جو

چل کل
طوماری از نام چهل کچل که در باور عوام به آب انداختن آن باران
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کل کل
تصویر کل کل
پرگویی، پرحرفی، بحث بیهوده
کل کل کردن: پرگویی کردن و سر یکدیگر را به درد آوردن
فرهنگ فارسی عمید
(چِ گُ)
نام روغنی است که خاصیت دارویی دارد و در خانه سازند یا عطاران فروشند. روغن چل گل
لغت نامه دهخدا
(چَ کُ)
دهی از دهستان مرغا بخش ایزۀ شهرستان اهواز که در 42 هزارگزی جنوب باختری ایزه واقع است. کوهستانی و هوایش معتدل است و 165 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش گندم و جو. شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(کُ کُ)
دهی از دهستان آسمان آباد است که دربخش شیروان چرداول شهرستان ایلام واقع است و 400 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(چِ کِ)
صفت جامی که درویشان با خود دارند. جام چل کلید
لغت نامه دهخدا
تصویری از چل کلید
تصویر چل کلید
صفت جامی که درویشان با خود دارند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کل کل
تصویر کل کل
((کَ کَ))
بیهوده گویی، هرزه گویی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چل کلید
تصویر چل کلید
((چِ. کِ))
چهل کلید، صفت جامی که درویشان با خود دارند
فرهنگ فارسی معین
کوزه ی روغن از جنس سفال
فرهنگ گویش مازندرانی
از مراتع نشتای شهر عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی
گاو کوهی
فرهنگ گویش مازندرانی
سرفه، داد و بیداد، سر و صدا کردن به هنگام حرف زدن و مشاجره
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از توابع شهرستان تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی